گفت‌وگو با دكتر محمود سريع‌القلم با بحث توسعه به عنوان محوري‌ترين دغدغه دكتر سريع‌القلم از كتاب «عقلانيت و آينده توسعه‌يافتگي» آشنايي داشتيم و در آثار و گفتار شما اهميت موضوع فرهنگ اجتماعي و سياسي و نسبتش با موضوع توسعه را ديده بوديم؛ آنچه در كتاب اخير شما يعني اقتدارگرايي ايراني در عصر قاجار حائز اهميت بود، رويكرد شما به تاريخ بود، سوال نخست در همين مورد بود، ضرورت و اهميت تاريخ در پروژه شما چه بود؟ چرا به تاريخ پرداختيد؟ موضوع اول كشور ما، ناكارآمدي است. اگر درجاتي از كارآمدي به صورت تدريجي تحقق يابد، مسائل بعدي ما در يك پروسه‌يي بهبود مي‌يابد. چون جامعه ايراني تشكل ندارد و افراد به ويژه تحصيلكرده‌ها و مدرك‌گرفته‌ها به طور اصولي با هم ناسازگاري دارند و مهارت اجماع‌سازي ندارند، وظيفه اصلي كارآمدي بر عهده دستگاه اجرايي و حكومتي مي‌افتد. از مردم عادي كه انتظاري نيست. آنها توقع دارند مديران كشور، كارآمدي را به ارمغان آورند. برخلاف آلماني‌ها، كره‌يي‌ها، ژاپني‌ها و چيني‌ها كه خيلي سريع به توافق مي‌رسند، در بين ايراني‌ها چه در داخل چه در خارج، چه الان، چه گذشته، چه از مرام X و چه از مرام Y و چه اقتصاددانان چه غيراقتصاددانان، چنان كه صدها كتاب تاريخي و مشاهدات كنوني خيلي شفاف نشان مي‌دهد، تعامل و اجماع‌سازي تقريبا امري محال است. چون توافق نمي‌كنيم، سيستم و سيستم‌ها را هم نمي‌توانيم بسازيم. به عنوان نمونه